تعداد بازدید 309
|
نویسنده |
پیام |
starlet
کاربر فعال کلـــفا
ارسالها : 132
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: TEHRAN
سن: 15
شناسه یاهو: mirage0098
تشکرها : 73
تشکر شده : 96
|
با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
خوب اول من شروع می کنم................
اریانا............؟
امضای کاربر : زندگي يعني بازي.
سه ، دو ، يک … سوت داور............ بازي شروع شد.... دويدي ، دست و پا زدي ، غرق شدي ، دل شکستي ، عاشق شدي ، بي رحم شدي ، مهربان شدي… بچه بودي ، بزرگ شدي ، پير شدي سوت داور......................
بازي تمام شد...
زندگي را باختي اشکاتو پاک کن همسفر گاهي بايد بازي رو باخت اما اينو يادت باشه باز مي شه زندگي رو ساخت....
|
|
سه شنبه 03 مرداد 1391 - 11:11 |
|
تشکر شده: |
|
|
تشکر شده: |
3 کاربر از starlet به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
mandana & eliman & shima & |
|
eliman
کاربر فعال کلـــفا
ارسالها : 133
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: TehraN
سن: 15
شناسه یاهو: reyhane.secret
تشکرها : 68
تشکر شده : 97
|
پاسخ : 1 RE با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
اریا...
امضای کاربر : نمی دانم چرا انگار همه روزها دیروز است !
نمی دانم چرا اما انگار خیال من پر است از تو ....
یادت هست گفته بودی که می آیی ...!
اما از آن روز دیگر انگار فردا نمی آید !
انگار که سنگینی پلکهای من حتی ....
عقربکهای ساعت پیر کهنه اتاقم را هم سنگین کرده ..!
می آیی می دانم که می آیی ....
وقتی یک روز چشمهایم ...
دیگر طاقت سنگینی پلکهایم را نداشتند!
می دانم که می آیی ....
وقتی بیایی خواهی دید من هنوز منتظرت هستم ...!
نشان به آن نشان که ..
چشمهایم را برایت به در خواهم آویخت......!!
|
|
سه شنبه 03 مرداد 1391 - 12:18 |
|
تشکر شده: |
2 کاربر از eliman به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
mandana / starlet / |
|
mandana
کاربر فعال کلـــفا
ارسالها : 103
عضویت: 31 /4 /1391
محل زندگی: جهنم
تشکرها : 113
تشکر شده : 27
|
پاسخ : 2 RE با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
الهام
امضای کاربر : سیر شده ام از بس که از آدمها زخم خورده ام!
خدا خیرتان بدهد به من محبت دروغین تعارف نکنید.
مـــن سیـــــــرم . . .
|
|
سه شنبه 03 مرداد 1391 - 12:21 |
|
eliman
کاربر فعال کلـــفا
ارسالها : 133
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: TehraN
سن: 15
شناسه یاهو: reyhane.secret
تشکرها : 68
تشکر شده : 97
|
پاسخ : 3 RE با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
مهرزاد...
امضای کاربر : نمی دانم چرا انگار همه روزها دیروز است !
نمی دانم چرا اما انگار خیال من پر است از تو ....
یادت هست گفته بودی که می آیی ...!
اما از آن روز دیگر انگار فردا نمی آید !
انگار که سنگینی پلکهای من حتی ....
عقربکهای ساعت پیر کهنه اتاقم را هم سنگین کرده ..!
می آیی می دانم که می آیی ....
وقتی یک روز چشمهایم ...
دیگر طاقت سنگینی پلکهایم را نداشتند!
می دانم که می آیی ....
وقتی بیایی خواهی دید من هنوز منتظرت هستم ...!
نشان به آن نشان که ..
چشمهایم را برایت به در خواهم آویخت......!!
|
|
سه شنبه 03 مرداد 1391 - 12:40 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از eliman به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
starlet / |
|
starlet
کاربر فعال کلـــفا
ارسالها : 132
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: TEHRAN
سن: 15
شناسه یاهو: mirage0098
تشکرها : 73
تشکر شده : 96
|
پاسخ : 4 RE با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
دالیا.............
امضای کاربر : زندگي يعني بازي.
سه ، دو ، يک … سوت داور............ بازي شروع شد.... دويدي ، دست و پا زدي ، غرق شدي ، دل شکستي ، عاشق شدي ، بي رحم شدي ، مهربان شدي… بچه بودي ، بزرگ شدي ، پير شدي سوت داور......................
بازي تمام شد...
زندگي را باختي اشکاتو پاک کن همسفر گاهي بايد بازي رو باخت اما اينو يادت باشه باز مي شه زندگي رو ساخت....
|
|
سه شنبه 03 مرداد 1391 - 23:42 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از starlet به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
eliman / |
|
goooodgirl
کاربر فعال کلـــفا
ارسالها : 62
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 16
تشکرها : 4
تشکر شده : 6
|
پاسخ : 5 RE با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
امیر علی
امضای کاربر : تو کجایی سهراب؟؟؟
آب را گل کردند
چشم هارا بستند
و چه با دل کردند
وای سهراب کجایی آخر؟؟؟؟؟
زخمها بر د عاشق کردند
خون به چشمان شقایق کردند
تو کجایی سهراب؟؟؟؟
که همین نزدیکی عشق را دار زدند
همه جا سایه ی دیوار زدند
وای سهراب دلم را کشتند......
|
|
چهارشنبه 04 مرداد 1391 - 01:00 |
|
starlet
کاربر فعال کلـــفا
ارسالها : 132
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: TEHRAN
سن: 15
شناسه یاهو: mirage0098
تشکرها : 73
تشکر شده : 96
|
پاسخ : 6 RE با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
یاسان...
امضای کاربر : زندگي يعني بازي.
سه ، دو ، يک … سوت داور............ بازي شروع شد.... دويدي ، دست و پا زدي ، غرق شدي ، دل شکستي ، عاشق شدي ، بي رحم شدي ، مهربان شدي… بچه بودي ، بزرگ شدي ، پير شدي سوت داور......................
بازي تمام شد...
زندگي را باختي اشکاتو پاک کن همسفر گاهي بايد بازي رو باخت اما اينو يادت باشه باز مي شه زندگي رو ساخت....
|
|
چهارشنبه 04 مرداد 1391 - 12:28 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از starlet به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
eliman / |
|
eliman
کاربر فعال کلـــفا
ارسالها : 133
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: TehraN
سن: 15
شناسه یاهو: reyhane.secret
تشکرها : 68
تشکر شده : 97
|
پاسخ : 7 RE با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
نگین
امضای کاربر : نمی دانم چرا انگار همه روزها دیروز است !
نمی دانم چرا اما انگار خیال من پر است از تو ....
یادت هست گفته بودی که می آیی ...!
اما از آن روز دیگر انگار فردا نمی آید !
انگار که سنگینی پلکهای من حتی ....
عقربکهای ساعت پیر کهنه اتاقم را هم سنگین کرده ..!
می آیی می دانم که می آیی ....
وقتی یک روز چشمهایم ...
دیگر طاقت سنگینی پلکهایم را نداشتند!
می دانم که می آیی ....
وقتی بیایی خواهی دید من هنوز منتظرت هستم ...!
نشان به آن نشان که ..
چشمهایم را برایت به در خواهم آویخت......!!
|
|
چهارشنبه 04 مرداد 1391 - 14:10 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از eliman به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
starlet / |
|
goooodgirl
کاربر فعال کلـــفا
ارسالها : 62
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 16
تشکرها : 4
تشکر شده : 6
|
پاسخ : 8 RE با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
نیلوفر
امضای کاربر : تو کجایی سهراب؟؟؟
آب را گل کردند
چشم هارا بستند
و چه با دل کردند
وای سهراب کجایی آخر؟؟؟؟؟
زخمها بر د عاشق کردند
خون به چشمان شقایق کردند
تو کجایی سهراب؟؟؟؟
که همین نزدیکی عشق را دار زدند
همه جا سایه ی دیوار زدند
وای سهراب دلم را کشتند......
|
|
پنجشنبه 05 مرداد 1391 - 01:27 |
|
starlet
کاربر فعال کلـــفا
ارسالها : 132
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: TEHRAN
سن: 15
شناسه یاهو: mirage0098
تشکرها : 73
تشکر شده : 96
|
پاسخ : 9 RE با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
راستین
امضای کاربر : زندگي يعني بازي.
سه ، دو ، يک … سوت داور............ بازي شروع شد.... دويدي ، دست و پا زدي ، غرق شدي ، دل شکستي ، عاشق شدي ، بي رحم شدي ، مهربان شدي… بچه بودي ، بزرگ شدي ، پير شدي سوت داور......................
بازي تمام شد...
زندگي را باختي اشکاتو پاک کن همسفر گاهي بايد بازي رو باخت اما اينو يادت باشه باز مي شه زندگي رو ساخت....
|
|
پنجشنبه 05 مرداد 1391 - 14:19 |
|
eliman
کاربر فعال کلـــفا
ارسالها : 133
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: TehraN
سن: 15
شناسه یاهو: reyhane.secret
تشکرها : 68
تشکر شده : 97
|
پاسخ : 10 RE با حرف اخر این اسم یه اسم دیگه بگو!!
نگین...........
امضای کاربر : نمی دانم چرا انگار همه روزها دیروز است !
نمی دانم چرا اما انگار خیال من پر است از تو ....
یادت هست گفته بودی که می آیی ...!
اما از آن روز دیگر انگار فردا نمی آید !
انگار که سنگینی پلکهای من حتی ....
عقربکهای ساعت پیر کهنه اتاقم را هم سنگین کرده ..!
می آیی می دانم که می آیی ....
وقتی یک روز چشمهایم ...
دیگر طاقت سنگینی پلکهایم را نداشتند!
می دانم که می آیی ....
وقتی بیایی خواهی دید من هنوز منتظرت هستم ...!
نشان به آن نشان که ..
چشمهایم را برایت به در خواهم آویخت......!!
|
|
پنجشنبه 05 مرداد 1391 - 16:59 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از eliman به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
starlet / |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.